اي دل و جان زندگاني من

شاعر : عطار

غم تو برده شادماني مناي دل و جان زندگاني من
مي نيايي به ميهماني منکردم از چشم و دل شراب و کباب
اين جهاني و آن جهاني مندو جهان ترک کرده‌ام که توي
نيست اندر زمانه ثاني مناندرين باب شعر اي عطار